آرتین عزیزمآرتین عزیزم، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره
آراد عزيزمآراد عزيزم، تا این لحظه: 9 سال و 18 روز سن داره

مادرانه

دلبندم، بند بند دلت را به خدايى بسپار كه بيشتر از من هوايت را دارد....

سال 90 هم داره تموم میشه

سال 90 با تمام خوبیها و بدیهاش با تمام خاطرات خوش و تلخش دیگه داره تموم میشه  تو این سال خیلی دلها شکست ، خیلیها دل شکوندن خیلیها عاشق شدن و خیلیها تنها. گریه کردیم و خندیدم حالا فقط چند روز مونده تا پایان این سال تا پایان یک سال پر از خاطرات جور واجور این سال داره با تمام خاطراتش پرونده اش بسته میشه خدایا کمک کن تو سال جدید طوری زندگی کنیم که هر روزش برامون عید باشه و در روزهای پایانی سال دستامو به آسمان بلند میکنم و میگم : خدایا توی این سال خیلی به  خودم بد کردم و دیگران رو هم رنجوندم کمکم کن تا در سال جدید شروعی تازه داشته باشم خدا جونم ازت یه عیدی میخوام تو سال جدید ، دوست دارم وق...
24 اسفند 1390

دوست دارم مادر باشم

  دوست دارم مادر باشم تا کس دیگری بر روی زمین " یک یا دو فرزند را " با عشق به  بار آرم  دوست دارم از کودکی پرستاری کنم با لب های گرمی که از سینه ام شیر  می خورد به جای اینکه گردنبند ملکه ای را بر بالای قلبی سخت بر گردن بیاویزم دوست دارم کودکی خردسال را در بستر نوازش کنم تا در سلامت و ایمنی بیارامد تا آنکه زنجیری از دانه های الماس را احمقانه به دور سرم بیاویزم دوست دارم صورت معصوم کودکی را بشویم با چشم هایی براق و خندان تا آنکه مراسم با شکوه  پر آوازگان را با رنگ به تصویر کشم یا در میان خردمندا...
24 اسفند 1390

فرزندم

گفتنی ها ی زندگی بسیار است و نا گفتنی ها بیشتر... برایت با عشق نوشتم پس تو نیز با عشق بخوان ..هر زمان که دوست داشتی بخوان.. و من نگاهم به آینده ای روشن است تا شاید روزی  با دیده ی بیناتر از امروز بازهم بنویسم بدرود تا فردایی روشن تر... ...
20 اسفند 1390

نصيحت مادر در قلب فرزند تا ابـــد حك ميشه

فرزندم   وقتي تعريف خوشبختي اينهاست لـذت - آرامش خاطر - سلامتي - پول - آبرو - اطرافيان خوب - همسر ، فرزند   و وقتي طغيان  و  ظلم ميكني  روزگار همه يا قسمتي  از اين  نقاط ضعفت  رو از تو ميگيره بلكه فروكش كني ، سرت به سنگ بخوره  ومجبور بشي به اعمالت فكر كني   آدم به ميوه ممنوعه دست زد و زندگي برايش سخت شد  از مقامش فرود اومد عورتش نمايان شد يعني بي آبرو  و ذليل شد  برعكس ، يوسف از ميوه ممنوعه اش فرار كرد وعزيز مصر شد اين پيام مهم و سربسته خداست كه  لابلاي  دو داستان  آسماني به ما رسانده است كه : كه اگه ميخواي د...
18 اسفند 1390

سلام عزیز دلم

عزیزم امروز برات این وبلاگ رو درست کردم ، خیلی وقته که میخواستم اینکار رو بکنم ولــــی خب نشد، تصمیم دارم وقتی بزرگ شدی ( از نظر مامی سن مهم نیست مهم اینه که بتونی درک کنی ) یه روزی که مثلا تولدته یا هر مناسبته دیگه که مربوط به شماست این وبلاگ رو بهت هدیه بدم تا بدونی که چقدر برام عزیزی با اینکه هنوز جسمت تو وجودم نیومده می خوام از بابا  برات بگم ، اگر بگم اندازه تمام سلولهای بدنم دوستـــــــــش دارم کم گفتم فوق العاده مهربونه هرکاری بهش بگم برام انجام میده میدونم خیلی دوستم داره ، همه کار میکنه که من خوشبخت باشم هم دست و دلبازه و هم شوخ طبع ، خوش لباس و خوش تیپه . عزیزم امیدوارم هوشت به بابا بره...
15 اسفند 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مادرانه می باشد